


آویز نقره مردانه طرح شبدر ابدی عیار۹۲۵ با سنگهای زیرکونیا
هر قسط با تربپی:
۴ قسط ماهانه. بدون سود، چک و ضامن.
صبح، قبل از اینکه سراغ کلیدهایت بروی، جعبهی لوکس آرتیسان گُلد را باز میکنی. «شبدر ابدی» روی مخمل تیره میدرخشد. مدال را برمیداری؛ وزنش دقیقاً همانقدر است که حس مردانه بدهد اما آزار ندهد. لبهها نرم و صیقلیاند؛ وقتی روی پوست مینشیند، سردی خوشایند نقرهی ۹۲۵ را حس میکنی.
بند چرمی را میاندازی و قفل را جا میزنی. بند روی گردن جابهجا نمیشود و یقهی تیشرت گیر نمیکند. در آینه نگاه میکنی: نقرهی براق، قابِ دورنگ با هستهی طلایی، و شیارهای ریزِ هر برگ که نور را مثل موجهای کوچک برمیگردانند. وسط مدال چند ریزنگین میدرخشند؛ اندازهشان متین است، درست بهاندازهی یک چشمک.
راه میافتی. در آسانسور، همکارت نگاهی میاندازد و میگوید «قشنگه!»- نه از آن تعریفهای اغراقآمیز؛ یک تأیید واقعی. تا ظهر چندبار آویز را بین انگشتانت میچرخانی؛ سطحش صاف است و گوشهای که گیر کند، ندارد. روی پیراهن یقهدار هم خوب میایستد؛ همان تضادی که دورنگی نقره و طلایی میسازد، جلوی یکنواختی استایل را میگیرد.
عصر که برمیگردی خانه، هنوز حس راحتیاش سر جایش است. پشت مدال را میبینی؛ همانجا که آرتیسان گُلد برایت حرف اول اسمت را حک کرده—جزئیات کوچکی که آویز را «مال تو» میکند. با خودت فکر میکنی اگر بخواهی، دفعهی بعد با زنجیر نقره هم امتحانش میکنی یا نسخهی آبکاریِ رودیوم را میگیری برای درخشش سردتر.
و اگر بخواهی همین فردا یکی را هدیه بدهی، جعبهی هدیهی آمادهاش خیالِ تو را راحت میکند؛ کارت کوچکی هم هست که پیام کوتاهت را همراهش بفرستی. حتی میتوانی بخواهی آویز را برای پرو، به محل کارت بیاورند تا پیش از خرید، روی گردنت ببینیاش.
«شبدر ابدی» همین است: یک تکه نقرهی ۹۲۵ با طراحی چهارپر، شیارهای ظریف، مرکز درخشان و بندی که رفیقِ روزمرهی تو میشود—بیدردسر، خوشاستایل، و شخصیشده برای خودت


